چسب کاغذی+دانلود

یونجون دستش رو به زیر چونه اش زد :" اره دیگه، یادته یه بار پام شکسته بود ولی خون نمی اومد ولی خیلی درد میکرد ؟؟ الان خواهرت هم به خاطر همین داره گریه میکنه چون قلبش شکسته."

تهیون زیر لب با خودش زمزمه کرد:" چجوری میتونم کاری کنم درد قلبش کمتر بشه؟!"

یونجون دوباره دستش رو زیر چونه اش زد و شروع به فکر کرد. چند دقیقه بعد با خوشحالی از روی تاپ پرید جلوی تهیون و دست هاش رو توی هوا تکون داد و چهرش از شادی درخشید :" باید تکه های قلبش رو بهم دیگه چسب بزنیم!"

وانشات :چسب کاغذی 

دانلود : کلیک

 

  • ۷
  • ????? [ ۴۷ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • شنبه ۲۰ آذر ۰۰

    neon night

    شب ها همیشه سیاه نیست 

    حداقل بعد از از تو سیاه نبود 

    بازم به دیدنت میام 

    منتظرم باش 

    بین ساعت ساعت 8 تا 10 شب 


    حیحی *^*

    میدونید کرم درون چیست ؟؟

    اینکه شما یه تکیه از وانشات/فیک هاتون رو بزارید و کاری کنید خواننده برای خوندنش جون بده...

    رومینا جان بالاخره شروع کردم......

  • ۸
  • ????? [ ۴ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • جمعه ۱۹ آذر ۰۰

    اقیانوس...ببرم :))

    به ساحل زل زده ام 

    نمیدانم چند ساعت است که غرق اون ابی شده ام که هیچ پایانی برای خودش ندارد اما برای من چرا 

    شب شده 

    نور ماه روی حلقه موج هات اکلیل میریزه و موج های تو براق میشن 

    از ماسه های ساحل دل میکنم و اولین به طرف تو میام 

    اولین قدم درون تو باعث به وجود امدن حس دلنشینی میشه 

    قدم دوم را بر میدارم. 

    به ترتیب پاهای من به درون تو حرکت میکنن 

    تقصر ندارن هنوز پوستشون گرمه 

    هنوز دارن میسوزن 

    اما از درون سرد و بی حس شدن 

    ما تا پایین سینه درون تو ایستاده ام 

    چه میشود اگه جلو تر بروم ؟؟

    هر چه جلو تر بروم بیشتر درون تو فرو میرم تا وقتی که تو دستش به سرم بکشی و غرق بشم.

    ان وقت است که میمیرم 

    اگر مردم مرا به کجا میبری ؟؟

    شاید مرا به اعماق خودت پیش ماسه های زیر پایت ببری 

    انجا بخوابانی ام و بوسه ای روی پیشانی ام بزنی . 

    و من از ماسه به سمت تو امدم و به ماسه برمیگردم 

    یا شاید مرا به ملاقات کوسه ها ببری 

    تا غذایی باشم که بخورن 

    بالاخره انها هم گرسنه اند و دورن تو زندگی میکنند. 

    نیاز دارن که زنده بمانند 

    خوشحالم میشوم اگر باعث شوم موجود دیگری زنده بماند 

    بخورند گوشت تنم را 

    من ناراحت نمیشوم 

    یا شاید مرا بر روی خود سوار کنی و به سمت قایق هایی ببری که درون تو ماهی میگیرند ، تفریح میکنند و ارامشت را بهم میزنند 

    تا با من انها را بترسانی 

    اگر دوست داشتی مرا به اینجا ببر 

    من دل خوشی از ادم ها ندیدم 

    فقط اگر میان انها کسی با دیدنم گریه کرد بدان کسی بوده که دوستش داشتم 

    شاید اگر اون از من بترسد کمی ناراحت شوم 

    لطفا مرا به پیش او نبر 

    دلم نمیخواهد ناراحت شود 

    بگذار کسی باشم که در کنار دوست وفادارت ساحل دیده شد و درون تو چشم از جهان فرو بست

    ولی ......

    لیاقت این را دارم که درون تو بمیرم؟؟

    یا تو مرا به ساحل برمیگردانی

    زنده یا مرده ؟؟

    فرقی نمیکند. 

    مهم این است که من لیاقت درون تو بودن را نداشتم. 

    امیدوارم اگر مرا درون خود نپذیرفتی و برگردانی

    حداقل امیدوارم 

    درون ماسه های خشک ساحل دفن شوم 

    خوراک موچودات ریز ساحل شوم 

    یا ماهیگیرانی و مردمانی که اول صبح به درون تو می ایند مرا ببینند و بترسند 

    ولی امیدوارم کسی بین انها برای من گریه نکند

     

    و شخصی میشوم که در کنار ساحل دیده شد و درون ساحل چشم از فرو بست. 

    اما میدانی..... 

    من هنوز انقدر شجاع 

    نترس 

     نا امید

    و سرد نشدم که به درون تو بیام 

    هنوز روی پوستم احساس گرما میکنم 

    بالاخره این گرما به درونم نفوذ میکنه و گرم میشم

    اما منتظرم بمان. 

    از درونت بیرون می ایم 

    او را میبینم 

    همان کسی که دلم نمیخواد گریه کند 

    اما حالا اشک ریزان به سمتم می اید و من را بغل میکند 

    خیسی لباس هایم به لباس هایش سرایت میکند

    لباس هایش خیس میشود. 

    ولی محکم تر از قبل بغلم میکند 

    خوشحالم اینجاست 

    زیرا وقتی مرا درون خودت بردی شاید هر چند وقت یک بار او را ببینی 

    دروغ است اگر بگویم از اینکه کسی بعد از اینکه پیش تو امدم دلش برایم تنگ شود خوشحال نمیشوم 

    اما او هم مرا فراموش میکند 

    برای همین میخوام 

    دیر یا زود 

    مرا با خود ببری 

    زیرا وقتی بخشی از درون تو شدم دیگر کسی فراموشم نمیکند 

    پس اقیانوس 

    پس مرا با خود ببر :))))

     

     

     

  • ۸
  • ????? [ ۵ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • چهارشنبه ۱۷ آذر ۰۰

    اون میترسید....میترسید

     

    هیچ کس فکرش رو نمیکرد دلیل جیغ های شبانه اون پسر ترسش باشه..... 

    اون میترسید 

    از همه کمک میخواست 

    اما میترسید.

    دیگه شب ها جیغ نمیزنه 

    دیگه نمیترسه 

    دیگه از کسی کمک نمیخواد 

  • ۶
  • ????? [ ۳۲ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • يكشنبه ۱۴ آذر ۰۰

    چالش کی بیان ؟؟

    1-تراپیست های(مشاور یا روانشناس) بیان کیان؟؟

     

    ونوس هیونگ ،سانبین،باران، شیماسنپای ، هیونی، مبی

     

    2-هنرمندای(وکالیست,نقاش,دنسر,ادیتور و....) بیان کیان؟؟

     

    شیما شی، باران، رومینا،ونوس اونی، 

     

    3- وکیلای بیان کیان؟؟ همونااییی که اگه توهین یا هیتی داده بشه زود گارد دفاعی میگیرن؟؟ 

     

     ونوس اونی ، هیون ( ندید من دیدم ؛))) ،باران، خودم

     

    4_ پاپارازیای بیان کیان؟؟ هموناایی که از همه زودتر از بقیه اخبارارو میفهمن..

     

     ...-.

     

    5_مغز های بیان کیان؟؟؟

     

    شیما سنپای ، بانی ، مبی ( این ها عاقل های بیانن ) 

     

    6- نویسنده های بیان کیان؟؟ 

     

    خودم ،هیون،پرسون، آیلین ،سانبین،باران، هیونگ ، سنپای 

     

    7-خنده های بیان کیان؟؟ اونااایی که همیشه فانن و بقیه رو میخندون...

     

     باران، بانی ، سانبین،

     

    8-مود های بیان کیان؟؟ نمیدونم واسه این کسی پیدا شهه

     

     شوکو، مبی ، یویو *-*، بانی، سانبین، 

     

    9-شیطونا بیان کیان؟؟

     

    بانی، باران ، خودم اگه رو مود قهر و نفرت نباشم 

     

    منبع: وب ریونگجین 



     

  • ۶
  • ????? [ ۱۰ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • جمعه ۱۲ آذر ۰۰

    انتقاد کنید "-"

    " این پست صرفا جهت فیکشن است از گفتن هر چیز دیگه ای بپردازید "-"*

    از فیکشن هام و کار هام که خوندید انتقاد کنید 

    مثلا انتقاد چیه : 

    هیتوکا فلان فیکشنت ایده اش خوب بود خوب توصیف کردی و من تونستم با فضا اوخت بگیرم یا فلان جمله من رو تحت تاثیر قرار داد و دوستش داشتم 

    یا 

    هیتوکا این فیکشنت میتونه بهتر بشه اگه فلان کار رو کنی 

    این جمله توصیفش باید بیشتر میبود 

    از نظر من اینجاش اشکال داره و میتونه اینطوری باشه "-" 

    این جوری 

    دو : 

    وانشات *دقت کنید وانشات اگه درخواستی از کاپلی از انهایپن *به جز جیوون و سونکی چون دارم مینویسم دارید بگید مینویسم 

    و به نظرتون چه کاپلی بنویسم بهتره 

    کلیک

    -------------------------

    میشه وانشات جیکهون بنویسی؟؟لفطااااا 

     

    ج: اوکی *-*


    انتقاد نمیکنم چون اصلا خوشم نمیاد 

     

    ج: کتک میقولی ^^

    این به من کمک میکنه ای خدا :"""


    فیک و وانشات هایی که ازت خوندم همشون خیلی خوب بودن*-* خیلی خوب میتونی چیزا رو توصیف کنی و با احساس بگی و در کل که عالین فقد یه چیزی سعی کن جمله هاتو زود تموم نکنی یعنی کوتاه نباشه چون ممکنه برای کسی که میخونتش درکش یکم مشکل باشه... (البته نظر منه) ولی جدی عالی مینویسی و کارهات تکن^-^

     

     

    ج : ایا میدانستید با گفتن این چیز ها قلب من رو اکلیلی میکنید *^* 

    هوم با دومی موافقم باید روش کار کنم 

    ممنون که گفتی ^^


    نه هیتوکا انتقاد داغونت میکنه ازم نخواه کتکشم میخورم 

     

     

    ج: وا دا فاعک باران *-* 

    من یکی از نویسنده های واتپد رو به عنوان استادم در نظر گرفتم اگه بهت بگم وقتی میرم پیشش چقدر رک میکوبه تو صورتم اینقدر خوشم میاد

    *دقت گنید انتقاد تا هیت فرق داره

     

    انتقاد : به نطرم کارت میتونه بهتر باشه اینجا 

     

    هیت : افتضاح نوشتی 

     

    میبینید

    من انتقاد میپذیرم ولی هیت نه :))))

     یونو ؟؟:))))


    نه هیتو نه من اصلا نه هیت میدم نه انتقاد هیچیییییییییی فقط نظر اونم مثبت میدم خب داری میگی نویسنده واتپد با من خیلی فرق داره مثل اینکه بگی مورچه یا فیل پس قطعا حرف نزنم بهتره یونو ؟ 

     

    ج: *-* ببین باران من مشکلی ندارم 

    حداقل نقطه قوت کارم رو بگو *-*


    تو مشکل نداری من دارم من انتقاد پذیرم ولی از انتقاد کردن از دیگران بدم میاد دست خودمم نیست احساسات،شخصیت ، تشبیه ، حس زنده بودن ، تصور ، تازه بودن ، شخصیت و ژآنر ها ،همه چیز سر جاشه و به طور زیبا و درستی نوشته شده و احساساتش قشنگ ترین قسمت کاره :) 

     

     

    ج: ممنون *-*

    *چی شد که فکر کردم تو بارانی اصلا *-**


    معلومه باران نیستم همونی هستم که سر اینکه همش اسم ونوس و شیما رو میگی قاطی کردم برات 

     

    ج: عه .............انتظار نداشتم"-"

    فکر میکردم دیگه ر فتی و دلت نمیخواد بامن دوست باشی


    با سلام من دنبال اسم ژاپنی میگردم واسه خودم یه کمکم میکنی به من هیتو ؟ سارا که اسم خودمه به نظرت چه اسم مستعاره ژاپنی واسه خودم بردارم ؟ ععععع جوجه عم اینجاست

     

    ج: هوممممم *-*      هارو *-* به معنی بهار

  • ۴
  • ????? [ ۱۴ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • يكشنبه ۷ آذر ۰۰

    Q6

    خوشحالی های زندگی رو به وجود میان ؟؟ 

    یا به وجود میارید ؟؟

    با دلیل جواب بدید خوشگل های هیتو *^*

  • ۷
  • ????? [ ۸ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • چهارشنبه ۳ آذر ۰۰

    شاید دوست داشتن کافی نباشه

    میخوام بهت محبت کنم 

    عشق بورزم 

    مراقبش باشم 

    لبخند هات رو ثبت کنم 

    اشک هات رو پاک کنم 

    تکیه گاهت باشم 

    چون دوست دارم 

    اما...... 

    شاید دوست داشتن من کافی نباشه 

    شاید به یه چیز بالاتر نیاز داشته باشم 

    مثل عشق ؟؟

    نه......

    هیچ عشقی وجود نداره 

    وانشات: "کدوم قدرتمندتره ؟؟ پول یا عشق "

    کاپل : سونکی ، تهجون 

    وضیعت : پیش نویس واتپد هیتوکا XDDDDDDD

  • ۶
  • ????? [ ۳۰ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • چهارشنبه ۳ آذر ۰۰

    Q5

    اگه کسی بخواد براتون یه هدیه بفرسته به صورت ناشناس چی میفرسته؟؟

  • ۵
  • ????? [ ۱۳ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • سه شنبه ۲ آذر ۰۰

    حرف های کاربر وب #8


    میدونید *-* من واکسن زدم 

    اگر سرما خوردگی یا کرونا باشه نباید اینقدر وخیم باشه 

    ایح بینی ایم گرفته 

    گلوم درد میکنه 

    دلم میخواد یکی رو بزنم داغون کنم 

    خیلی روحیه ام حساس شده دلم میخواد سر هر چیزی گریه کنم 

    ایح *^* 

    بدم میاد 


    یونجون: موا مواظب باشید سرما نخورید 

    من *همون روز *: تب ،لرز، ابریزش بینی و گلو درد 

    یونجون :

    یونجون تا ابد :....


    کلاس اولم رو رفتم ولی کلاس های بعدی رو نمیرم *-* خیلی خسته ام 

    رخت خوابم کجایی دقیقا کجایی 


    صبح بابام اومد دست گذاشت رو پیشونی ایم ببینه تب دارم اینقدر دستش خنک بود که نذاشتم بره *-* 


    دیروز بعد از مدرسه حدود ساعت های 3:30 رفتم رو تخت که یکم استراحت کنم و بعله تا خود ساعت 5:30 خوابیدم بعدم با وحشت بیدار شدم *-* 


    توباتو >>>>>>>> هر قرص و کوفت و زهرمار دیگه برای هر دردی 

    خنده های تهیون انرژِی زا هستن به خدا 


    ایح *^* 

    برم بخوابم 

    روزتون پر انرژِی گایز 

  • ۳
  • ????? [ ۲۱ ]
    • Hitoka (موانجین پشمکی*-*🍡)
    • سه شنبه ۲ آذر ۰۰

    𝓘 𝓼𝓪𝔂 “𝓡𝓾𝓷”
    𝓛𝓪𝓾𝓰𝓱 𝓵𝓲𝓴𝓮 𝔂𝓸𝓾’𝓿𝓮 𝓰𝓸𝓷𝓮 𝓶𝓪𝓭
    𝓖𝓸𝓸𝓭𝓫𝔂𝓮 𝓽𝓸 𝓽𝓮𝓪𝓻𝓼, 𝓽𝓲𝓶𝓮 𝓽𝓸 𝓼𝓪𝔂

    𝑻𝒉𝒆 𝒘𝒐𝒓𝒍𝒅 𝒘𝒊𝒍𝒍 𝒃𝒆 𝒓𝒖𝒊𝒏𝒆𝒅 𝒕𝒉𝒊𝒔 𝒘𝒂𝒚
    𝑻𝒐 𝒎𝒆, 𝒘𝒉𝒐 𝒉𝒂𝒅 𝒍𝒐𝒔𝒕 𝒂𝒍𝒍 𝒆𝒙𝒑𝒆𝒄𝒕𝒂𝒕𝒊𝒐𝒏𝒔
    𝒀𝒐𝒖 𝒕𝒂𝒖𝒈𝒉𝒕 𝒂𝒏𝒔𝒘𝒆𝒓𝒔 𝒕𝒉𝒂𝒕 𝒄𝒂𝒏'𝒕 𝒃𝒆 𝒐𝒃𝒕𝒂𝒊𝒏𝒆𝒅 𝒃𝒚 𝒄𝒐𝒖𝒏𝒕𝒊𝒏𝒈
    𝑻𝒉𝒆 𝒑𝒓𝒊𝒄𝒆 𝒕𝒂𝒈 𝒐𝒏 𝒎𝒚 𝒄𝒐𝒍𝒅 𝒉𝒆𝒂𝒓𝒕
    𝑾𝒂𝒔 𝒕𝒐𝒓𝒏 𝒐𝒇𝒇 𝒃𝒚 𝒂𝒏 𝒖𝒏𝒇𝒂𝒎𝒊𝒍𝒊𝒂𝒓 𝒘𝒂𝒓𝒎𝒕𝒉
    𝑵𝒐𝒘 𝑰 𝒉𝒂𝒗𝒆 𝒔𝒐𝒎𝒆𝒐𝒏𝒆 𝒄𝒂𝒍𝒍𝒆𝒅 𝒚𝒐𝒖 𝒊𝒏 𝒎𝒚 𝒍𝒊𝒇𝒆
    𝒀𝒐𝒖'𝒓𝒆 𝒏𝒐𝒕, 𝒚𝒐𝒖'𝒓𝒆 𝒏𝒐𝒕 𝒇𝒐𝒓 𝒔𝒂𝒍𝒆

    𝑚𝑜𝑎.𝑒𝑛𝑔𝑒𝑛𝑒,𝑙𝑢𝑛𝑒

    "حضورت تو دنیا اثبات ارزشمند بودنته "
    کانگ تهیون

    _پشت بوم بیمارستان _