خوشحالی های زندگی رو به وجود میان ؟؟
یا به وجود میارید ؟؟
با دلیل جواب بدید خوشگل های هیتو *^*
خوشحالی های زندگی رو به وجود میان ؟؟
یا به وجود میارید ؟؟
با دلیل جواب بدید خوشگل های هیتو *^*
همون وقتی که روی انتشار زدی، من دیدمش:″)))
به وجود میارن آف کورس!
^*^
خب... من همیشه معتقد بودم که حس خوشحالی یه انسانه، نه یه حس!
یه اتفاقی وقتی میوفته، یه کسی باعث و بانی این اتفاق بوده پس اگر اون نبود و این اتفاق نمیوفتاد، تو خوشحالی نمیشدی، میشدی؟ یا وقتی امتحانت رو خوب میدی، کلی براش تلاش کردی که تونستی ۲۰ بگیری و این نشون میده که معلمت هم خوب بهت درس داده که خوب یاد گرفتی و امتحانت رو خوب دادی و همچینین خودت هم دلیلی هستی برای خوشحالیت و نمره خوبت! اگر تلاش نمیکردی یا معلم خوب درس نمیاد که قرار نبود نمره خوبی بگیری، هوم؟
پس بقیه خوشحالی رو به وجود میارن، با حرفاشون، کاراشون، همه چیز!!
یا بخوام یه مثال دیگه بزنم، وقتی توی لایو یا برنامه یا یه جایی اعضای توباتو یا انهایپن یه چیز کیوت و سافتولی میگن که باعث میشه ما فنا خوشحال بشیم و قنج بریم، دلیلش اینه که اونا حرفی زدن که باعثش شده!! الکی که آدم خوشحال نمیشه، میشه؟ مگر اینکه خودش سعی کنه روز خوبی رو شروع کنه!!
به وجود میاریم..
چرا؟ چون به نظرم کلا محرک یا انگیزش بیرونی وجود نداره،چیزایی که به وجود میان اطلاعاتن و اطلاعات، کنترل نیستن. در طول روز یه سری دیتا بهمون داده میشه که تصمیم میگیریم چطوری بهشون واکنش نشون بدیم. فک کنم اینکه ممکنه یه اتفاق مشترک برای دو نفر بیافته ولی یکی خوشحال بشه یکی نه،توجیه خوبی باشه..
امممم نمیتونم انتخاب کنم
من شادی رو اینجوری برای خودم معنی میکنم که :
از همون روز اول زندگیم شادی توی وجود و سرشت من هست فقط گاهی اوقات بیشتر حسش میکنم پس نه به وجود میاد و نه از بین میره مثل انرژی که نه شروع میشه نه تموم میشه. ولی گاهی اوقات ممکنه من یک کاری بکنم که بیشتر حسش بکنم یا اون لحظه هیچ کاری نکنم اما فقط از ته دل میخوام بیشتر حسش بکنم.گاهی اوقات هم نه میلی به حس کردنش دارم نه کاری کردم که باعثش بشه، و تحت تاثیر رفتار دیگران این اتفاق بیفته یا کلن هیچ کدومشون.. در کل بنظرم شادی به وجود نمیاد و همیشه هستش حتی وقتایی که غمگینی ذره ای شادی توی رگ هات موج میزنه و بنظرم زندگی بدون شادی خطرناک تر از زندگی بدون غم و سختیه!
نمیدونم درست جواب دادم یا نه.. در کل نمیتونم بین این دو گزینه یکی رو انتخاب کنم:"
خب میدونی؟ این در اصل به دیدگاه و نوع نگاه مون بستگی داره یکی ممکنه با چیزای کوچیک خوشحال بسه یکی نه .. یعنی مثلا یه دلیل واسه من خوشحال کننده است اما واسه تو نیست حتی به چشمت هم نمیاد که همچین چیزی هست اصلا ... یه جورایی همون قضیه ی نیمه ی پر و خالی لیوان .... از طرفی شادی هایی هم هستن که همراه با اتفاقات یا مثلا احساساتی که یه جورایی به سرنوشت مون بستگی دارن مربوط میشه پس فکر میکنم بخش اعظمیش به خودمون بستگی داره و به اینکه به قضایا با چه دیدی نگاه میکنیم و یه سری شادی ها هم یه جورای توی تقدیر و سرنوشت مونن انگار شبیه یه جایزه برای یه کار خوبی که کردیم
به وجود میان..
خب.. اول با یه مثال: فرض کن میخوای یه گل بکاری خب تو واسه کاشتن اون گل به دونه اش نیاز داری بدون دونه که نمیشه گل کاشت یا مثلا گل که خود به خود در نمیاد .. حتما یه دلیلی داشته، یه چیزی باعث شده که اون گل رشد کنه و بزرگ بشه
حس خوشحالی هم همین جوری باید اول یه چیزی باشه که تا بتونه حس خوشحالی رو بهت بده .. وقتی میخوای حس خوشحالی رو تجربه کنی دقیقا مثل مراحل کاشتن گله
مرحله اولش خواستنه ، اینکه میخوای حس خوشحالی کنی بعدش میری دنبال کاری که میتونه بهت اون حس رو بده
پس درواقع تو اینجا دنبال یه دلیلی برای خوشحالی بودی ..
هیچی تو این دنیا بی دلیل نیست همشون از یه جایی شروع میشن و یه منشأیی دارن ... این واسه حس ها هم صدق میکنه
(گیج کننده شد فکر کنم..)