"وقتی سعی داری چیزی رو پنهان کنی  

و کسی اون رو بفهمه حس جالبی بهت دست نمیده 

حس پشیمونی یا شرمندگی نیست 

حس فاش شدنه 

 فن فیک نسخه دوم "

سرم رو داخل بالش فرو کردم

- چرا گریه میکنی ؟؟

+ من دارم لبخند میزنم 

-همیشه به وقتی می فهمی لو رفتی می خندی ؟؟ 

+ عجیب نیست ؟؟؟ اون فقط از روی ورزش کردنم فهمید من چه شخصیتی دارم میدونی دارم گریه میکنم چون فاش شدم چون اون فهمید کیم یا چیم ولی خنده داره به ظرز وحشتناکی قضیه خنده داره!!

- درد داره نه ؟؟ 

+هوم نه 

- پس چرا در حالی که داری بلند قهقهه میزنی گریه میکنی ؟؟ 

+ چون درد فقط مال یک دقیقه بوده 

الان این زخم قدیمی سر باز کرده و در حال سوختنه 

- جالبه می خوای چی کار کنی ؟؟ می خوای بزاری این 5 روز بگذره و همه چی رو به خود 16 ساله ات بسپاری 

روی دست می چرخم 

 +بد فکر هم نیست 

- احمق نباش

+هیتو من خسته ام 

- از حرف مردم 

+اره از اینکه من رو فاش کنن درباره ام حرف بزنن 

- سخته ولی خب کی اهمیت میده 

+ها؟؟ 

-مردم خودشون خودشون رو قبول ندارن می خوای تو رو قبول داشته باشن 

روی تخت میشینم گیج و منگ نگاهش میکنم 

+نمی فهمم 

- برات مهم نباشه 

+چه طور مهم نباشه وقتی فاش شدن سخته 

- میدونی تو  پشت دیوار ساخته شد ات در حال زندگی هستی پس صدا ها بیرون میره 


پ.ن : حالم یکم بد بود گفتم اینجا بزارم اروم شم الان خوبم نگران نباشید 

شرمنده اگه ناراحتتون کردم