"تهیون بازو هاش عضله ای و قویش رو دور شونه های پسرک روبه روش حلقه کرد.

زیر گوش پسر زمزمه کرد: هیونگ! بیا همه محبتت رو برای همه خرج نکن 

چون اسیب میبینی 

قلبت میشکنه 

پس برای هیچکس اینکار رو نکن 

حتی اگه من بودم 

باشه ؟؟


ایده کوچیکی که به ذهنم رسید.... دارم مینویسمش